کنسرتو دی آرانخوئز
(۱۴ مرداد ۹۱)
این روزها شدهام انبانی از تردیدها، یاسها، امیدها،
این روزها پُرام از تلخی لبخندی در سطح صاف و سیقلی آینه، این روزها آسمان سر صبح
هم کدر است و خیابانهایش خالی، این روزها نور خورشید هم خاک گرفته است و دلگیر.
در این غروبِ راکد غمافزا، به امید رهایی از این
احساس، همآواز با تکرار آداژیوی کنسرتو دی آرانخوئز با خودم تکرار میکنم،
«چند بار امید بستی و دام برنهادی
تا دستی یاری دهنده، کلامی مهرآمیز، نوازشی یا گوشی
شنوا بیابی
چند بار دامت را تهی یافتی
از پای منشین
آماده شو که دیگر بار و دیگر بار دام باز گستری»
(سکوت سرشار از ناگفتههاست، مارگوت بیگل، ترجمهی
آزاد احمد شاملو)
این هم لینک آداژیوی کنسرتو دی آرانخوئز با اجرای
نارسیسو یپز:
http://www.youtube.com/watch?v=RxwceLlaODM
پیوست:
نیم ساعت بعد، راه حل درمانی نهایی، دوش آب سرد، یک ماگ نسکافهی غلیظ و تلخ و رقص
و رقص. عوارض جانبی، انقدر عرق میکنید که باید یک بار دیگر دوش بگیرید.
تبدیل یک هویی از آداجیو به آلگرو را از درگاه ایزد منان برایت خواستارم:دی
ReplyDeleteراجع به این اجرای یپس هم عرض کنم که بی شرف عوضی خیلییییییییییییییی خوب می زنه! اشک آدم درمیاد انقد شاخه! وای وای!
مرسی :) آلگرو رو رد کردم به آلگرو مولتو رسیدم :)))
ReplyDeleteکلاً اجراهای یپز شاهکارن، همیشه و همهجا (اجراهاش از کارای باخ که قابل توصیف نیستن حتی) :) اون تیکه که راسکودا داره، هیچ باری نبوده که این قطعه رو گوش بدم و اون تیکه از خود بی خود نشم.
:)))))
ReplyDeleteاوهوم :)
مرسی برای پیوست
ReplyDeleteخواهش میکنم شایان جان :)
ReplyDeleteقهوه، آداجو، رقص؟ ترکیب عجیبیه، دست کم آخریش نمی خونه با بقیه
ReplyDeleteبوووس
ببین آداجیو اول بود، بعد رفتم دوش گرفتم، برگشتم، نسکافه خوردم و به تدریج افتادم رو دوره رقص (شدم آلگرو مولتو) :))
ReplyDeleteهمیشه آلگرو باشی
ReplyDeleteاون هم از گونه مولتوش
:)
بوووس
مرسی عزیزم :)
ReplyDelete