Sunday 19 August 2012

حمید سبزی فروش (۲۸ مرداد ۹۱)


حمید سبزی فروش

(۲۸ مرداد ۹۱)


سر جلسه‌ی امتحان عمومی نشسته‌ام، امتحانی که عقب افتاده و برخلاف رسم معمول دانش‌گاه سراسری به پنج‌شنبه منتقل شده. زیادی جمعیت امتحان‌دهنده‌گان و آشفتگی برنامه ممتحنین، ثمرش انتظار نیم ساعته ما در سالن امتحان، برای پخش شدن برگه‌های امتحانی شد، که جواب دادن به آن، بیست دقیقه زمان می‌برد.
گوشه‌ای نشسته‌ام و شلوغی سالن را نگاه می‌کنم که از ناکجاآبادِ ذهنم خاطره‌ی حمید، حمید سبزی‌فروش جلوی چشمم می‌آید. مرد زحمت‌کش و مهربانی که در محله‌ی سابق‌مان میوه‌فروشی داشت. مردی که شیفته‌ی شعرهای حافظ و مولوی بود، با دستان پینه بسته‌اش، خطاطی می‌کرد و دیوار سبزی‌فروشیش را رویاهایِ شاعرانه به خطی خوش، خط خودش، فرش کرده بود، مردی که در میان پوست آفتاب سوخته‌اش، چشمانِ آبیِ عمیقی می‌درخشید که نگران فردای پسرش بود، مردی که دلش برای زنش، معشوق‌اش می‌تپید. مردی که دستش به کار خیر و دلش به مهر بود. این‌ها را به خاطر می‌آورم و نام و کنیه‌اش را. حمید سبزی فروش. جهانی به آن وسعت را، در نامی چنین کوتاه خلاصه ‌می‌کنیم.
انسان‌ها، فراتر از حرفه‌اشان، دین‌شان، زبان‌شان یا گرایش جنسی‌شان و هزار هزار کلیتی که در آن سهیم‌اند، کیستی‌ای دارند. هر یک، شایسته‌ی کشف و ستایش.
من و ما را، در پرچم رنگین‌کمان (که دوستش دارم) خلاصه نکنید و نکنیم.

پی‌نوشت: متن را با اندکی تفاوت یک تیر نوشته بودم، جمعه که با پدرم درباره‌ی هم‌جنس‌گرایی حرف می‌زدیم، یادش افتادم. یک جمله به آخر متن اضافه می‌کنم،
گرایش جنسی چیزی نیست که بشود از آن هویت ساخت، بخشی از هویت آدم هست ولی نه مهم‌ترین بخش آن.

7 comments:

  1. خیلییییییییییییییی مهربونه این نوشتت :)
    به امید روزی که این فرهنگ جزیی از ما بشه و عشق هیچ وقت سرکوب نشه.روزهای خوب که همین نزدیکیان :):*:*:*

    ReplyDelete
  2. مرسی عزیزم :)
    به امید روز‌های خوب که هم‌این نزدیکیان، نزدیک‌تر از چیزی که فکر می‌کنیم :)

    ReplyDelete
  3. جمله آخرت قشنگه، ولی مطمئنم که تفاوت میون هویت و گرایش جنشی رو میدونی دیگه؟
    بوووس

    ReplyDelete
  4. آره پسر خوب، این‌جا منظور از هویت، هویت جنسی نیست. اینجا هویت به جای Individuality/Personage/Character اومده نه Sexual Identity (چون مفهوم مد نظر ترکیبی از هرسه‌ی کلمات بود هر سه رو آوردم)

    ReplyDelete
  5. پرسش احمقانه ای بود، جوابم رو میدونستم
    ساری
    بوووس

    ReplyDelete
  6. هیچ پرسشی احمقانه نیست، ترسیدن از پرسیدن، احمقانه است :)

    ReplyDelete
  7. بله بله! صحیح می فرمایید
    :)
    فقط سوالایی احمقانه ان که جوابشون په نه په باشه
    بوووس

    ReplyDelete