Thursday 27 December 2012

جریان سیال خاطرات در یک ذهن تب‌دار ۷ دی ۹۱


جریان سیال خاطرات در یک ذهن تب‌دار

 (۷ دی ۹۱)

روی فرش اتاقش، به پشت دراز کشیده و سرش مماس است با شانه‌ام، بازوی چپم را پایه کرده‌ام زیر سرم، طرح چهره‌اش، آن خطوط گنگ سفید با انحناهای لطیف، از بین موهای آشفته‌اش که هنوز کمکی نم دارد پیدا است، مثل حرکت آرام دریا توی یک روز آفتابی، با هر نفس، سینه‌اش بالا و پایین می‌رود، زیر لب صدایش می‌زنم، سرش آرام، روی گل‌های فرش، می‌چرخد سمت من، آبی چشم‌هایش پر است از لبخند، دست دراز می‌کنم و موهایش را نوازش می‌کنم، «خیلی دوسِت دارم»، لبخند می‌زند، کمی می‌روم عقب تر و کتفم را تکیه می‌دهم به دیوار، دست می‌برم زیر بازویش، بالا تنه‌اش را بلند می‌کنم و می‌کشمش میان بازوهایم، تکیه می‌دهد به سینه‌ام و سرش مماس می‌شود با گونه‌ام، دست‌هایم را دور تنش چلیپا می‌کنم، چشم‌هایش بسته است، چشم‌هایم را می‌بندم و گونه‌ام را تکیه می‌دهم به سرش، موهایش بوی هلو می‌دهد. گرمی دست‌هایش را روی دست‌هایم احساس می‌کنم، سر می‌گردانم و موهای نم‌دارش را می‌بوسم.

پیوست: ماجرا مال خیلی وقت پیش است، زمانی که معنی این‌ها برایم گنگ بود. من خودم را پذیرفته‌ام او هم رفته است پی زندگی‌اش، دوست دختری هم دارد و از وضعش راضی است. چرا یادش افتادم؟ جریان سیال خاطرات است در یک ذهن تب‌دار.
پیوست ۲: وقتی این را می‌نوشتم آهنگ زیر را گوش می‌دادم، خیلی شعرش به نوشته ربط ندارد ولی چیزی در ملودی هست این دو در چشم من به هم پیوند می‌دهد. این‌هم لینک آهنگ و شعر:


20 comments:

  1. محشر تصویرسازی میکنی
    وارتان لایق بهترینهاست
    امیدوارم یه همسر (بی اف) مثل خودت مهربون و دوست داشتنی پیدا کنی هر چه زودتر
    ببریش خونه و مامان بابا بگی: مامان بابا این همسرمه

    ReplyDelete
  2. افرين...چه قلم زيبايي داري...شايد امروز چنين تصوير سازي هايي رو توي ذهنت مرور كني ولي اميد به روزي داشته باش كه همين تصوير ها رو با عشقت سالها تجربه كني...عشقي كه توش از خيانت و جدايي خبري نباشه...
    اگرچه خودم از ماهيت اين صحنه هاي عاشقانه هميشه يه خورده هراس دارم...هراس از جدايي...بگذريم...بوسسسسسسسس

    ReplyDelete
  3. آفرين...خيلي زيبا مينويسي...كوتاه..خوانا و رسا...
    اميدوارم روزي اين احساس زيبا رو با يه عشق كامل و صادق تجربه كني...اگرچه من هميشه يه نمه از اين حسي كه بيان كردي هراس دارم...هراس از جدايي
    موفق و شاد باشي...بوسسسسسسسسسسس

    ReplyDelete
    Replies
    1. مرسی سامان جان :)
      واژه‌های استفاده شده در ای یکی کامننت رو بیش‌تر می‌پسندم :*

      Delete
  4. هر چی از این خاطرات میگی واسه م پیچیده تر میشه داستان
    آخه پس چطور ممکنه...
    خودت می دونی بقیه ش رو
    واسه اون زحمتی هم که بهت دادم مرسسسی باز
    :*
    بوووس

    ReplyDelete
    Replies
    1. عزیزم جریانی نیست که بخوام به صورت تحلیلی باهاش برخورد کنم (چنین برخوردی تنها باعث تلخ شدنم می‌شه) :) وقتایی که خیلی خسته‌ام یا از نظر روانی خیلی درهم‌شکسته‌ام و سیستم دفاعیم ضعیف شده، ناخودآگاهم پناه می‌بره به شیرینیه این لحظه‌ها، بدون شک خاطرات بهنری جای‌گزین این‌ها می‌شه در آینده و زمان سطح این‌ها رو می‌پوشونه
      :)
      در کل خاطراتیه از یک جهان دور که گاهی مثل یک ابر از بالای سرم رد می‌شه، یک منظره‌ی زیبا ولی به غایت دور از دست‌رس

      Delete
    2. اوکی خودت رو تلخ نکن
      همین فقط
      بوووس

      Delete
  5. میدونم چی میگی...این ذهن تب دار..موزیکشم دوست میدارم..تونستی بیشتر موزیک معرفی کن:)

    ReplyDelete
  6. وارتان عزیز،واقعا پستت عالی بود
    البته عالی تر میشد اگه میگفتی با این آهنگ گوش بدید،به هرحال من پست های تورو بیشتر از دوبار میخونم،و این پستت رو بار ها و بارها میام میخونم،این آهنگ رو تاحالا نشنیده بودم،خیلی اهل خواننده ها و شعر و بخصوص ساز گیتار نیستم،و فوق العاده در زمینه ی آهنگ های با متن سختگیرم ولی واقعا لذت بردم ،عالی بود...هارمونی دلنشین و از همه چیز مهمتر با احساس خوندن خواننده در حالی که این متن زیبا رو میخوندم
    فک نمیکنم آدمای پرفکت و یا خاص بتونن عشق رو تجربه کنن یا یه بی اف که واقعا لایقشون باشه رو داشته باشن...ولی با این وجود امیدوارم یه بی اف اسپانیایی خوشگل که لیاقتت رو داشته باشه واست پیدا شه
    باز هم میگم،عالی بود ...به معنی دقیق کلمه "عالی" بود

    ReplyDelete
    Replies
    1. در ضمن واقعا ممنون از پست خیلی خوبت و قرار دادن آهنگ و همینطور شعرش
      خیلی ممنون
      دوست دارم
      بوووووس از اون مدلی
      :***

      Delete
    2. عنوانت هم عالیه عزیزم

      Delete
    3. مرسی عزیزم :)
      سنت پیش نویس دادن بر متن رو ندارم :) چیزی بود که هم‌زمان با نوشتن داشتم گوش می‌دادم و به احساسم نزدیک بود برا هم‌این معرفی‌اش کردم :)
      در باره‌ی موسیقی که هم‌راه با صدای خواننده است، ببین به صدای انسان به مثابه‌ی یک اینسترومنت نگاه کن و واژه رو مفهوم واژه رو حذف کن :) من خودم برخوردم اینه با چنین آهنگ‌هایی
      بعد اگر به دلم نشست شعر رو هم می‌بینم
      دربارهی گیتار کارای زیر رو تو یوتوب گوش بده بعد نظرت رو بگو
      Concerto de Aranjuez-Adagio-Narciso Yepes
      Asturias-Andre Segovia
      آهنگ زیر رو هم دانلود کن اجرای لیلی افشاره
      http://prostopleer.com/tracks/5492147vFyG

      :D
      کلی ممنون بابت آرزوی‌های خوبت و تعریفای مهربونت از نوشته
      :***

      Delete
    4. اولیش که عالیه، قبلا ها گوش میدادم جوونیام
      دومی اشکمو در آورد ...واقعا نوستالژیک شدم...من اینو خیلی سالها پیش میشنیدم،زنده، وقتی یکی که خیلی همو دوست داشتیم مرتب گیتار تمرین میکرد،صداش توی گوشم بود کل روز،هرروز هفته و باهاش خیلی خاطره ها دارم
      تا امروز اینو نشنیده بودم که چندسال گذشته
      یهو یاد اون خاطرات افتادم
      آخرین(لیلی افشار) رو هم گوش دادم،خوشم اومد ولی خیلی پرفکت نبود واسم
      درمورد خواننده ها،موسیقی خوب،صدای خوب و با احساس خوندن و متن شعر خوب، این4 مورد باید برای من یه جا باشه که خوشم بیاد و بخاطر ذائقه فوق العاده بستم خیلی کم خواننده ها رو گوش میدم
      و سخت گیرم
      نمیدونم چطور ازت تشکر کنم :)
      دومی عالی بود
      خیلی دوست دارم :***

      Delete
    5. اینم خیلی خوب اجرا میکنه :)
      http://www.youtube.com/watch?v=Zf-oamTyPGc

      Delete
  7. کوفت و «جوانیام» کلـــــــــی جونی تو، تو بگی «جونیام» من احساس فسیل شدگی می‌کنم
    :))

    درباره‌ی دومی :***

    این اجرا رو از آستریاس نشنیده بودم :) مرسی که معرفیش کردی :***

    ReplyDelete
    Replies
    1. تو عشقی وارتان جون :***
      دیگه بوس نمیارتش
      لــــــــــــب =))

      Delete
    2. لطف دارین شما، مویّد باشید

      Delete