یک نفر مرد
(۱۱ آذر ۹۱)
یک نفر مثل من، مثل تو، امروز، یک گوشهای، رگ زد،
قرص خورد، شاید از بالای ساختمانی پرید.
یک نفر، مثل من، مثل تو، که اسم داشت، شاید اسمی
خوشآهنگ، یک گوشه، بیصدا، رگ زد، قرص خورد، شاید از بالای ساختمانی پرید.
یک نفر، که مثل من، مثل تو دل داشت و شاید عاشق هم
شده بود، اصلاً شاید عاشق بود، یک گوشه از این جهان بیمروّت بیصدا، رگ زد، قرص
خورد، شاید از بالای ساختمانی پرید.
یک نفر، مثل من، مثل تو امروز مرد.
اگه به اونجا برسی، اینم یه راهیه، اما نه واسه آزاد شدن، بلکه راهی برای فرار
ReplyDelete"عاشق" که ميشوي،
ReplyDeleteهمه چيز "بي علت" مي شود...
و تمام دنيا "علـت" ميشود،
تا "عـشق" را از تو بگيرد...
یک نفر خودکشی کرد
ReplyDelete(۱۱ آذر ۹۱)
حقیقت داره؟
میشناختیش؟
روحش شاد
ReplyDeleteبله حقیقت داره
Deleteدوست یکی از دوستان بود
sigh... :-<
ReplyDeleteراحت شد
ReplyDeleteخوش بحالش
:)
بوووس
شاید یک روز بحث کردیم و نگاهت تغییر کرد :)
Deleteخیلی تلخه..نه تموم شدن زندگی...این با غم تموم شدنش..یک نفر مرد..
ReplyDeleteآره اینش خیلی بده
Deleteو از اون بدتر فکر میکنم اینه که کسی که خودکشی میکنه، انگار به اون چیزی که میخواسته بشکندش تن داده
(البته در باره این مورد نظر نمیدم چون اون آدم و شرایطش رو از نزدیک نمیشناختم)