نامهای به پی
(۳ اردیبهشت ۹۲)
هستند دوستانی که آوار عالم هم روی سرشان خراب شده
باشد، هزار مشکل هم داشته باشند، کنارت میمانند، توفیر نمیکند چهقدر غمداری،
چهقدر دلگیری و از سر اینها چهقدر زبانت تلخ شده، کنارت میمانند و وقتی داری
خودت را توی لیوان چای غرق میکنی، دست دراز میکنند و مهربان، آدم را از شب بیرون
میکشند، پنجره را به روی نسیم باز میکنند و مینشینند کنارت، گاهی با یک تشر
دوستانه، گاهی با یک لبخند بزرگ و گاهی با آغوشی که گرم است، مهربان است، آرام
است، آدم را در بر میگیرند و تو، با یک آه ممتد، یا اشک یا شاید لبخند رها میشوی
روی شانهشان. بعد وقتی سبک شدی، آرام شدی، کمکات میکنند که راه باز کنی سوی
فردا.
چرا دارم اینها را مینویسم؟ چون دلم برایاش،
برای این دوست، برای این رفیق تنگ شده. آدمهایی مثل او آنقدر حضورشان گرم است و
مهربان مثل آفتاب، که آدم حتی نمیتواند فکر کند یک روز نباشند، بعد چند روز که
سرشان شلوغ میشود و کار زیاد دارند و کمتر میبینیشان یکهو یک خلاء بزرگتوی
زندگیات احساس میکنی، خلاءای که حتی اول نمیفهمی از کجا است.
جور دیگری نمیشود این نامه را تمام کرد:
عزیزم، خیلی دوستت دارم و کلی دلم برایت تنگ شده.
خیلی مهربون و دلنشینه، مثل خودِ پی :دی
ReplyDelete:D
Deleteپی جیگره
بین اون دوستانی که کنارت می مونن روی من یکی اصل حساب باز نکن :D
ReplyDeleteدلت واسم تنگ شده بود ؟ خب به خودم می گفتی ، راضی نبودم یه پست بخاطرم بزنی :D
:)) آخه ریقوی زفرتی عقلم کمه رو تو حساب کنم؟
Delete(عقلم کم هست ولی نه اونقدر)
بترک حسین :))
هوووووم
ReplyDeleteاین آقا یا خانم پ، پطروس فداکار نیست؟
:))))
بوووس
:)))
Deleteآقای پی
نه پطروس هم نیس :))
دوستیتون مستدام :)
ReplyDeleteممنون عزیزم :*
DeleteIt's so beautiful. Lucky Mr. P!
ReplyDeleteاره والا بعضی ها مثه این پی جان همین حضورشون مایه دلگرمیه .
ReplyDeleteحضورشون بیشتر از دلگرمیه
Deleteباعث میشن آدم راه رو روشنتر ببینه و درستتر انتخاب کنه