شعر نا تمام من و خوابِ
ماه
(۱۲ فروردین ۹۲)
تمام روز
لِنگ روی لِنگ
ذهن مست من
لم داده توی آفتاب
در میان قیل و قال کار
جوانههای بتن
سر میکشند از خاک
خط خنده
چین میاندازد
بر چهر تنور
و ماهِ گاز خورده
نشسته بر دامن ابر
خواب تو را میبیند
صبح فردا
شعر ناتمام من
به نام تو
تمام میشود
پیوست: اشلونک از الهام
المدفعي:
هم خداییش خود تو سردرآوردی که این شاعر چی گفته؟
ReplyDeleteآخه چرا کلمات رو اینقدر میپیچونینش!!
خوبه منم مثل شما دری وری بگم که حالشو ببرین
علاف کردین مردمو
اگه واقعا حرف حساب، واضح بگین، خلق الله هم بدونن چتونه!
عمرا اگه شرحشو بنویسی، نه شاعرش قبول داره و نه شعرخوناش
شاعر این خودمم، لطف دارید شما
Deleteکل شعر عالــــــــــــــی! این تکه آخرم که اوووووووووووووووووووووف!:*:*:*
ReplyDeleteصبح فردا
شعر ناتمام من
به نام تو
تمام میشود
قربون تو بشم من :*
Deleteنه الان سر دروردی؟ :دی
ReplyDeleteاینا چیه می نویسی؟ :دی
بتنه جوانه زده تنور چین انداخته؟
شعر باید مثل ریاضی فرمول باشه و فقط یک برداشت بشه
غیر از اینه :دی :پی
لطف دارید شما شایان جان
Deleteمداقه میکنم درباب رهنمودهاتون
12 فروردین برای من خیلی مهمه.....
ReplyDeleteروز خاصه
فقط خواندمت
ReplyDeleteمهرداد