من و بارون
(۲۴ فروردین ۹۲)
از در که میزنم بیرون، دانههای باران معلقاند
میان زمین و هوا، مردد میان آمدن و نیامدن، با چشمهای روشن از امید، یک لبخند تحویل
آسمان میدهم و آسمان خود را میسپارد به زمین و من درخت میشوم در میانهی راه و دانههای
ریز باران بهار، چون پرندههای خوشخوان سبک مینشینند بر تنم.
پیوست: Can’t
Help Lovin’ that Man از Clifford Brown:
من اگه جای بارون بودم می زدم لت و پارت می کردم :))
ReplyDeleteمن تو رو دارم دشمن نمیخوام :))
Deleteچه خوب..
ReplyDeleteدلم بارون میخواد
:)
Deleteمن بیشتر دلم آفتاب میخواد
امشب اینجا بارون غوغا کرد
ReplyDeleteلبخند تحویل آسمان دادن... :-)
اینجا خیلی ملایم بود بارون
Delete:*
yah! Yesterday the weather was raining, sometimes light and sometimes heavy. I love the cloudy and rainy weather. I love it! I love it! I love it and I l......
ReplyDeleteهوای آفتابی رو ترجیح میدم من :)
Delete