در طرهی نور
(۱۳ فروردین ۹۲)
هواپیمای کاغذی
چون کبوتری سپید
مینشیند بر هرّهی بام
از پشت حجاب اشک
زمین میرود جای آسمان
و هزار ستارهی تابان
میچکد بر خاک
ابر، شناور میشود
در کاسهی آب
و تو
چون گلی سرخ
مینشینی بر کاکل ابر
شب میشکند
و باد
احساس مرا میبافد
در طرّهی صبح
پیوست: «به تماشای آبهای
سپید» اثر حسین علیزاده و ژیوان گاسپاریان. (دانلود نکنید لطفاً، بخرید).
به به...كاش خيليا درك ميكردن اينطور نوشتن كار خيلي راحتي نيست
ReplyDeleteقربون دوست عزیز سامان خان گل :*
Deleteوالا!گل گفتی اقای سامان! مرسی!.
Deleteکاکل ابر :) من تا حالا نشنیده بودم، احتمالا نرم ترین و خنک ترین جاشه
ReplyDelete:*
Deleteاوهوم، نرمترین و خنکترین جا
از پشت حجاب اشک»
ReplyDeleteزمین میرود جای آسمان
و هزار ستارهی تابان
«میچکد بر خاک
دمت گرممم..اینجاش خیلیی خوووب بود وارتان.کلا عالی.با اینِش حال کردم
مرسی عزیزم
Deleteخوشحالم که باهاش حال کردی :*
:)
ReplyDeleteپیام اخلاقی هم که میدی!
:*
:)) :*
Deleteبرای پیشگیری بود که نگن چرا لینک نذاشتی
توی این دو تا شعر آخری هرچی پیش تر می رفتی خفن تر و خفن تر می شد! با یه اختتامیه عالی و بی نقص... ;) :*:*:*
ReplyDeleteشب میشکند
و باد
احساس مرا میبافد
در طرّهی صبح
مرسی عزیزم :*
Deleteو باد
ReplyDeleteاحساس مرا میبافد
خب حالا بافتنی چی بافته برات ؟
بلوز .. شلاور .. و یا شورت ؟:))
=))))
Deleteبتترکی حسین
به شرح ايضا خواندمت
ReplyDeleteمهرداد
:) :*
Delete