Monday 28 January 2013

آبیِ بزرگ ۸ بهمن ۹۱


آبیِ بزرگ

(۸ بهمن ۹۱)

نسیمی خنک که بوی باران می‌دهد، بوی کاج و کرور کرور ستاره که افتاده‌اند روی خاک، از درز پنجره می‌آید تو و مثل ابریشم آبی، یا شاید ململ خیال می‌پیچد دور تنم و من را از زندگی، از هزار خنده‌ی شاد و کرور کرور لبخند پر می‌کند. در سکوت سیال شب که شبیه دراز کشیدن روی آب استخر است وقتی جز زمزمه‌ی موج توی گوشت نیست، سبک، رها می‌شوم توی این آبی بزرگ.

2 comments:

  1. این کامنت از طرف پدر وارتان گذاشته شده است :
    شطرق (صدای پس گردنی)
    بچه ٰ واسه حس کردن سکوت سیال شب ٰ چرا به اقتصاد مملکت ضرر می زنی؟ .. یه دستمالی چیزی بذار لای درز اون پنجره ٰ هر چی گرما بود رفت بیرون ..
    حالا وقتی قبض گاز این سری رو از پول تو جیبی تو دادم سکوت سیال شب از یادت میره .. :))

    ReplyDelete