Monday 29 April 2013

نیمه شب بهار ۹ اردیبهشت ۹۲


نیمه شب بهار

(۹ اردیبهشت ۹۲)

لمیده‌ام روی کاناپه‌ و تنها روشنایی اتاق انعکاس مبهم تیر‌های چراغ و رد روشن گذر ماشین‌ها بر پرده‌ی سپید اتاق است. آرام به نام می‌خوانم‌ات و آی نرم ممتد آخر نام‌ات اتاق را پر می‌کند و دهانم طعم شیرین پرچم یاس‌های امین‌ادوله می‌گیرد. با صورتی که روشن است چون ماه سلانه سلانه می‌آیی سمتم، برایت جا باز می‌کنم و تو مثل مه صبح که نرم می‌خزد روی تن زمین، سبک می‌نشینی بر تنم، دست‌هایم را  چون چنارهای پیر که ستون می‌زنند بر حاشیه‌ی سبز چمن دور تنت حلقه می‌کنم. موهایت بوی خنکای نیمه شب بهار می‌دهد. چون کاسه‌ی آب که پر می‌شود از مهتاب، پر می‌شوم از تو.

12 comments:

  1. همه چیز که خوبه...
    همه چیز خوب می‌مونه...
    :*

    ReplyDelete
  2. cheshmam roshan!
    -P.

    ReplyDelete
  3. "برایت جا باز می‌کنم و تو مثل مه صبح که نرم می‌خزد روی تن زمین، سبک می‌نشینی بر تنم"
    من درست متوجه نشدم ، دقیقن کجاتو باز می کنی ؟!! :D

    ReplyDelete
  4. حسین کثافت :))))))
    بمیریییی
    بوووس

    ReplyDelete
    Replies
    1. وا .. عزیزم ندانستن عیب نیست ، نپرسیدن عیبه ..
      خدائیش واسه خودت سوال نشده بود ؟!! :D

      Delete
    2. کثافت عوضی :))

      Delete
  5. وارتان تصویرسازیت خیلی خوب بود
    فانتزی رو قشنگ نشون دادی چطور شکل گرفته
    بوووس

    ReplyDelete
  6. لَمانه لَمانه رو بیشتر میپسندیم :دی
    خیلی قشتگ بود :*

    ReplyDelete
    Replies
    1. مهم اومدن است
      می‌خواد لمانه لمانه باشه یا سلانه سلانه
      :D :X :*

      Delete