Tuesday 5 February 2013

ساحلِ روشن ۱۷ بهمن ۹۱


ساحلِ روشن

(۱۷ بهمن ۹۱)

صدای یاسمین لوی اتاق را پر کرده، تکیه می‌دهم به پشتی صندلی و چشم‌هایم را می‌بندم، چشم که باز می‌کنم، کنار ساحل روشن‌ام، دراز به داراز خوابیده‌ام روی شن‌های گرم، دست‌هایم زیر سرم است و دریا زیر لب ترانه‌ای زمزمه می‌کند، ترانه‌ای دور، ترانه‌ای آشنا. مثل خزیدن شن‌های طلایی در باد، دست‌هایت می‌خزد روی تنم، سرت سبک، سبک‌تر از آفتاب، می‌نشیند روی سینه‌ام، سر انگشت‌هایم مماس می‌شود با جعد کاکلت.
پلک می‌زنم، نشسته‌ام روی صندلی و شب، ساکن و گرم پخش شده پشت پنجره، لبخند می‌زنم.

8 comments:

  1. مشابه این صحنه رو تو فیلمای پورن خیلی میشه دید ..
    تمرین پیش از بازی بود ؟ :))

    ReplyDelete
    Replies
    1. نه خاطرات بعد از بازی بود :))

      Delete
  2. خوب دیگه چی؟؟؟
    اصل ماجرا رو توضیح بده؟ :P

    ReplyDelete
    Replies
    1. =))
      واللا به اصلش نرسید

      Delete
    2. یاسمین دوست دخترته وارتان؟؟؟
      :))))))

      Delete
    3. واللا پا پیش گذاشت، بهش گفتم گی‌ام، قلبش شکست
      تمام ترانهای غم‌گینش مخاطب منم دیگه
      :)))

      Delete