Monday 20 May 2013

گرد قند ۲۹ اردیبهشت ۹۲


گرد قند

(۲۹ اردیبهشت ۹۲)

خسته از یک روز بلند، خودم را می‌راسنم به دوش آب گرم، به عطر مهربان صابون که با بخار پیچ می‌خورد بین کاشی‌های صورتی حمام و محیط می‌شود بر خسته‌گی‌های خاکستری تنم.
در طعم گس چای، میان الحان تلخ مرثیه‌ای دور و سوسوی آرام چراغ‌های شهر که نبض‌شان کوک شده با آواز آرام جیرجیرکی میان شاخه‌ها، کلام سرخ مهربان تو، چون طرح دوار زرین شاخه‌های سبز و گل‌های سرخ و آبی مینیاتوری خوش با گرد قندی که ماه می‌پاشد بر سر خاک می‌آمیزد و شب را و مرا روشن می‌کند.

9 comments:

  1. تو بدنیا اومدی نافتو با احساس بریدن
    مطمئنم

    ReplyDelete
  2. خب خب خب .. چه خبر از حموم .. دفعه ی آخری که دوشش چکه می کرد .. درستش کردی ؟ :D

    ReplyDelete
  3. بعد از چه همه وقت توی متنی ، لابلای کلماتش ، حل شدم ... مستحیل شاید . مچکرم وارطان .(ببخش اگر برای من وارطان همیشه با طاست - اینرا به پسر ناداشته ام مدیونم )

    ReplyDelete
    Replies
    1. مرسی عزیزم که می‌خونی
      و هرچه از دوست رسد نیکو است :*

      Delete