گور
(۲۲ مرداد ۹۲)
دیشب در گوری تازه
با مردهای همبستر شدم
که چون من میخندید
چون من آه میکشید
دیشب در گوری تازه
با مردهای همبستر شدم
که تنش بوی کافور میداد
و چشمهای مرا داشت
دیشب در گوری تازه
که نام مرا بر خود داشت
با خود همبستر شدم
و به بانگ اول خروس
من مرده بودم
No comments:
Post a Comment