طغیان غلیظ صبح
(۱۲ خرداد ۹۲)
در میان تیر تیز فقرات من
سپید پیای میتپد آرام
از یک طرف میرسد به کاسهی خالی دو چشم
از یک طرف به گردهای و آلتی ملتهب از طلب
دو شاخه میشود میان دو بازوی عاصی افراشته
دو دست
که یکی پنجه میکشد بر دیوار
و دیگری
بستر گرم جوانیام را میکاود
تپشهای سرخ سپید پی
خطم میشود
به چند آه ممتد و
رعشهای شیرین بر اندام
و بعد، بیصدا
طغیان غلیظ صبح
گم میشود در سایهی سیاه شب
در چاه فاضلاب
:) :X:X:X >:D<
ReplyDelete