Wednesday 25 July 2012

نمایه ۳ مرداد ۹۱

نمایه

(۳ مرداد ۹۱)


در این جهان درندشت، شبی از شب‌های فروردین، کشف نوشته‌های جوانکی هندی، در این فضای پر هیاهوی اینترنت، درهای نویی به رویم باز کرد. نوشته‌هایی که باعث شده عبارتی که ده سالی در گلویم گیر کرده بود، در گوشم طنین ‌اندازد، «من هم‌جنس‌گرا هستم.»
یازده روز بعد به یکی از نزدیک ترین دوست‌هایم، و ده روز بعدتر به پدرم گفتم، این روند گفتن‌ها ادامه پیدا کرد، امروز، علاوه بر پدر و مادرم، سه نفر از بهترین دوست‌هایم از هم‌جنس‌گرا بودنم با خبرند و به تمامی این بخش از شخصیتم را با رویی گشوده پذیرفته‌اند (هر یک از آن‌ها داستانی دارد که بعدترک می‌نویسم).
چرا می‌نویسم؟
پیش از هر چیز، این ضرورت ذاتی که شنیده شوم ولی از آن مهم‌تر، ضرورت نوشتن را احساس می‌کنم، نه‌تنها برای دیگر کسانی که از اقلیت جنسی‌اند و شاید چون من به تصویری روزانه از زندگی، احساس و هستی کسی از خودشان احتیاج دارند تا خود را بپذیرند، بلکه برای آنان که نیستند هم می‌نویسم، تا ببیند، که عشق می‌تواند آن‌سوی سیمِ خار هم جوانه بزند، که شاید آن‌کس که در خیابان از کنارشان می‌گذرد، من باشم.

پیوست: دو جزوه از مجموعه جزوات انتشارات Pflag ترجمه کرده‌ام، یکی راهنمایی است برای جوانان اقلیت جنسی و دیگری راهنمایی برای والدینشان که به زودی منتشرشان می‌کنم. جای خالی چنین نوشته‌هایی در ادبیات فارسی مشهود است و امیدوارم، هم‌آن‌گونه که خواندن این جزوات به من کمک کرد، سنگی هم از سر راه دیگری بردارد.

4 comments:

  1. بازم تبریک ! مثل همیشه لذت می برم از نوشته هات :)
    اولین کامنت باید برای من می بود ;)

    ReplyDelete
  2. مرسی عزیزم :)‌:* مرسی بابت تمام حمایت‌هات :)

    ReplyDelete
  3. سلام:)
    عالی بود برای شروع:*

    ReplyDelete
  4. مرسی ذوست گلم :):* مرسی بابت حمایت و مهربونی‌هات:)

    ReplyDelete